یه وقتایی هم اینقدر به آدم میگن تو باید محکم باشی تو باید محکم باشی، که احساس میخ طویلگی به آدم دست میده:D

استاده میاد دو ساعت تو کلاس بحث سیاسی میکنه.تهش باید انتگرال سه گانه امتحان بدیم.آخه چرا از همون مباحث که میگه امتحان نیس؟ اه اه. این استادا نیاز به یه کتک عمده دارنا.

10 سال با خودم کلنجار رفتم تونستم قضیه سیم کارت نهصد هزار تومانی رو هضمش کنم ولی هنوز تو فلسفه اون دوهزار تومانی که میدادیم اس ام اس سیکارتمون فعال بشه موندم!

دیروز بابام بهم گفت نسل سوخته اونا هستن نه ما، بخدا دیگه میخام برم تو آب جوب خودمو غرق کنم

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم:)

به کافه چی گفتم همان همیشگی گفت : زر نزن مث آدم بگو ببینم چی میخوری D:

من اونقد روشنفکرم که بضی وختا شبا نورش نمیزاره خانواده راحت بخوابن !!! والا اصن یه وعضی:)

یکی از تفریحات دوران بیچگی ما دهه هفتادی ها بالا رفتن از رختخواب و فرار بعداز ریختن رختخوابا بود:))

خیلی دلم میخواست یه مطلب قشنگ ایتالیای براتون بنویسم ولی حیف نه شما متوجه میشین نه خودم ! هیچی دیگه بیخیال شدم:)

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!:)

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می‌کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم:)

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه

شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم:))

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می‌گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می‌کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می‌پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می‌شدیم:)

شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می‌پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره

شما یادتون نمیاد اونوختا بجا شماره دل میدادن دل.. بزن لایکو :)